شیخ الانبیاء، حضرت ابراهیم وقتی سوار بر اسب بود، از این سرزمین میگذشت، پای اسبش لغزید و از اسب زمین خورد و سرش شکست، گفت: الهی ما حدث منی؟ خدایا! چه لغزشی از من سر زده که این چنین شد؟ به اراده الهی اسبش به سخن آمده و گفت: این سرزمین کربلاست و فرزند آخرین پیامبر الهی را در اینجا میکشند, به خاطر همدردی با خون پاک آن عزیز زهرا خون سرت جریان پیدا کرد
:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3